عزیزان چهله نشین و دیگران! سلام...
ان شاءالله که قبول باشه چهله تون...
روز 2شنبه 19/12/87 چهله به اتمام رسید...
این شماره حساب برای واریز انفاقها می باشد :
عابر بانک مسکن
به شماره حساب 6280231205499857
به نام آقای رضا حضرتی
دیگرانی هم که قصد انفاق دارند میتوانند کمکهای خود را به همین شماره حساب ظرف یکی دو روز آینده واریز نمایند
اجر همگی با خدا و ائمه اطهار
یا علی
قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَیَقْدِرُ لَهُ
وَمَا أَنفَقْتُم مِّن شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ
بگو در حقیقت پروردگار من است که روزى را براى هر کس از بندگانش که بخواهد گشاده
یا براى او تنگ مىگرداند و هر چه را انفاق کردید عوضش را او مىدهد و او بهترین روزى دهندگان است
از همه عزیزانی که تمایل دارند در این طرح ما را همراهی کنند (البته چهله رو به اتمام هست ولی اگر کسی تمایل به انفاق می باشد) دعوت می شود تا با ارسال یک نظر در همین پست و ذکر ایمیل برای پیگیری های بعدی ، در این طرح شرکت کنند.
خداوند به تمامی بندگانش چشم داده ولی هرکس توانایی دیدن نداره...
اما ای کاش....
خداوند یک روز ما را قادر به دیدن کند...
ای کاش.....
یک روز ما هم ببینیم.....
همه یک روز بینا میشن اما اون روز......
خداکنه فقط دیر نشه!
برای آنکه این کلمات را می نویسد....
همه چیز از نیلوفر شروع شد. همه چیز از دیدن نیلوفر....
همه چیز از یه دوست شروع شد. همه چیز از یه دوست داشتن.....
که می گفت:
من عشقم به خدا رو تو دستهای نیلوفر 6 ساله پیدا کردم؛ اگه شروع کنم به گفتن گریه م میگیره ولی میگم:
یادم میاد وقتی تو اونهمه هیاهو جلوی نیلوفر روی زمین نشستم و دستای سردش رو توی دستام گرفتم؛ وقتی به چهره آزردش نگاه کردم؛ هم پر از درد شدم؛ هم پر از فریاد و هم پر از زیبایی این جواهر....
از زمان و مکان جدا شدم؛ به خودم گفتم تا حالا چکار کردی تا حالا برای چی زندگی می کردی؛ همه این چند سال نیلوفر بود ولی تو نمیدیدش؛ لمسش نمی کردی؛ وقتی دستش رو دراز می کرد تا ازش یه گل بخری؛ فقط به ساعتت نگاه می کردی که داری برای رسیدن به شرکت دیر می کنی؛ اون لحظه رفتم توی ذهن نیلوفر؛ وقتی بی تفاوت از کنارش مثل آدم گنده ها رد شدم به چی فکر می کرد؟
به این که . . . . . . . . . . درد تمام وجودم رو گرفته بود؛تنها کاری که می تونستم بکنم این بود که در مقابل این بچه سر تعظیم به خاطر ندیدنش فرود آوردم.
وقتی سرم رو آوردم بالا ، پشت اون چهره دودگرفته لبخند زیبایی رو دیدم.
لبخندی که بهم آزادی هدیه داد؛ بهم مسیر عاشقی رو نشون داد؛ بهم مسیر مبارزه و جاودانگی رو نشون داد.
تازه فهمیدم که یه مرده متحرک بودم، هیچی رو ندیدم؛ وای تازه رنگ گل سرخ رو می دیدم؛ تازه بازی ساده بچه ها رو می دیدم؛ تازه رنگ غروب رو توی اون همه هیاهو می دیدم؛ تازه اون همه آدم مرده رو کنارم می دیدم.
اونجا بود که به درک این رسیدم که برای رسیدن به خود باید از خود گذشت!!
نمیدونم وقتی این تجربه زیبا رو می خونی چه حسی بهت دست میده!؟ دلت کجا میره؟!
نمیدونم ولی اینو خوب میدونم که تو هم یکی از کسایی هستی که فرصت دیدن پیدا کردن. فرصت مشاهده....
و فرصت بخشیدن....
و خداوندا! بر ما ببخش و به ما بیاموز که بر دیگران نیز ببخشیم....
و خداوند به همین سادگی می بخشد....
شاید آن روزها هیچ کدام از دوستان سالها پیش این روزها را تصور نمی کردند. راوی از آن روزها حرف می زند......
آن روزهای نخستین که دوستانش در دانشگاه آزاد-واحد تهران جنوب,دانشکده عمران دور هم "جمع" شدند و تصمیم گرفتند تا به خانواده های بی بضاعت کمک مالی کنند.
این کمک های مالی حکم انفاق داشت. یعنی به خانواده های آبرومندی تعلق می گرفت که تنها نزدیک ترین افراد به آنها از وضع نامناسب اقتصادی آنها و زندگی مشقت بارشان مطلع بودند و از این جهت هم با صدقه متفاوت بود.
طرح کمک رسانی به این عزیزان مدتهاست اجرا می شود و معمولا در دو نوبت از سال مایحتاج
شش ماهه را تامین میکنند:
یک بار در اسفندماه در آستانه سال جدید
و یک بار در شهریورماه
عکسهای زیر مربوط به فعالیت دوستان در تاریخ 21 رمضان امسال(شهریور87) می باشد که با مبلغ حدود شش میلیون تومان,مخارج 30 خانواده تامین می شد.
"یک روز گفتی میان تمام چیزهایی که می توانی به آنها فکر کنی, به زندگی کودکان فقیرو اینکه چه تصویری از زندگی دارند فکر کن....."
و این جمله, اولین جمله عامل ایجاد موج بود.موجی که می رود به دریا برسد و راوی این را خوب می داند که خداوند این موج را روانه کرده است.
این چنین بود که تصمیم گرفتیم به همراه چهل نفر از دوستانمان به مدت چهل روز, هر روز مبلغی پول که حداقل 100 تومان بود به این منظور کنار بگذاریم و به این ترتیب یاد بگیریم که باید ببخشیم. امروز از مال اندکمان و فردا اگر خداوند به روزی مان وسعت بخشید, آن روز نیز از مال وسیعمان.
هدف از این کار این هست که به خودمان ثابت کنیم که با همین پولهای کمی که شاید در نظر ما ارزش آنچنانی نداشته باشد, آرامش و شادی را به دیگران هدیه بدهیم. درست همان چیزی که این خانواده ها از آن محروم هستند.
چهل روز!چهل عدد مقدسی است که بارها در قرآن ذکر شده است. "در این عدد رازی است..." این را پیرزنی به راوی گفت که اولین پول چله را به او داد. 2000 تومان و گفت: من را هم در کار خیرتان شریک کنید.
وای وای وای! که راوی چقدر خاطره دارد از دوستان چله نشینش!!!!
چهل نفر!چهل دوست!چهل همراه! راوی چه می گوید؟! 120 نفر در تهران و 120 نفر در رشت. سه چله در تهران و سه چله در رشت....
و تنها همینهاست که از ما باقی می ماند....
درود بر خدا
درود بر خدای رحمان
درود خدا بر دوستان مهربان....
درود خدا بر آنانکه می بخشند که خدا خود بخشنده مهربان است
درود خدا بر آنانکه دستانی کوچک اما دلهای بزرگی دارند
درود و صد درود بر شما....
درود بر دستان چهله نشین همجوار دریا که دلی به وسعت دریا دارند:
دانش آموزان دبیرستان دهخدا (1) شهر رشت، به مدیریت سرکارخانم زورقچیان و همراهی پررنگ و موثر سرکارخانوم کشاورز مسئول پرورشی .
همین جا از خانوم شیما مشایخی که پل ارتباطی دوستان تهرانی و عزیزان رشتی بودند تشکر میکنم.
اسامی این دوستان به قرار زیر است :
عظمت نوری-هدیه اکبری-مژده توفیقی-محدثه رسولی-فرشته کشتکار -زهرا حقّی -افسانه سجادپور -فاطمه میر طرقی -زهرا نجف پور -سپیده پیشه ور-نیلوفر صفر پور - الهه یزدانی -فرزانه اتحادی-فاطمه قلی پور -طاهره کشتکار-معصومه پور کنستانی-آذین کیمیا -هاجر رحیم دوست-هدیه متقی -ریحانه حسابی -زینب شهودی-نازنین قدیری-م.ح-فاطمه تمیزکار-جواهر داننده-نفیسه حقی-مریم پروانه-زینب مهدی پور-طاهره عاشورزاده-فریبا آخوند زاده-مرضیه اخوان-شیما پورابوالقاسم-فاطمه خوش نشین-سحر جباری-فاطمه محمودی-فاطمه صولتی-م.ت-مریم حیدری-هدیه پورصادقی-متین گلعلی زاده-زینب بافکر-پریسا پوررضا-سحر قویدل-فاطمه قمری-سرمیر-شیما جعفر زاده- زهرا مساح زاده- نعیمه منیری- سمانه قدیمی-فاطمه نگهبان وطن-سوگند رضوی- فاطمه موسوی-شیما مشایخی نژاد-مونا رهبر-سپیده غلامی-طوبی رهنمای-مینا ارادتی-فاطمه نوروزی-محدثه خوشحال-فاطمه شجاع پسند-محدثه دلکش-سیده حمیده موسوی-سعیده پوررمضان-فاطمه علیزاده-مهین پورعباس-فاطمه خطایی-زینب ذوقی-فاطمه رحیمی-بتول حسابی-هانیه کشت کار-زهرا پوررمضان-مریم جلوس-الهام رضانژاد-سوگند قلی پور-صدیقه فلاح-زهرا ساعی-صدیقه فدایی-معصومه حقوقی-محبوبه پورصفر-هانیه جعفرزاده-معصومه دوراندیش-فاطمه ریماز-عاطفه اقایی-حدیثه حسین نیا-نرگس شرکتی-سرور اسماعیلی-الهه ابراهیمی-کیمیا صفری-فاطمه عسگری-فاطمه پیچی-سید مریم مهدی زاده-زهرا کاظمی-فاطمه صفری-یاسمن صومی-صدیقه فاتحی فر-نازنین فرضی پور-فاطمه ابراهیمی-مژگان جاوید-فاطمه موسوی-فاطمه همتی-سمیه عموپور-ریحانه قدیمی-محدثه کامیاب-میرزاده-حسینی-محمدی-احمدپور-
دوستانی هم که از طرق مختلف در این جمع چهله نشین ، گرد آمده اند به قرار زیر می باشند :
اسکندری – رضایی – کاظمیان – اصغری – جمالی فر – سوری – کلخورانی - خدابخشی – مثنا – موسوی - بهرامی – نساوند – موللی – دودانگه – خانلری – حر – پژوهنده –سوری - ریاحی – امیدوار -سیدصالحی – سوری - خسروی – کلخورانی - توکلی راد – رمضانی –صمدی – فرشچی – جوادی – کلخورانی - کمالی – مختاری –مختاری – ترک – حمید زاده – رزجی –دلشاد – حاجی میر آقا- کلخورانی - امینی - سوری - روستایی – سوری - عیوضی – کلخورانی - قبادی- سرکلزایی- اخوان – مرادآبادی – کریم آبادی - واقعی- سبزه ای – موحد حسینی – باطنی – کلخورانی - سلیمانی نژاد – شاهی – محمدی – حاجی آقا بزرگی – طوطی زاده – حسن وند – دانش – حوریه – کلخورانی - حیدری – چراغلو – سوری - بنایی – شهبازی – مجردی - معینی نژاد – قدیمی – مهاجری – دهقان – چرایی – محمودیان – حق گو – سوری - کریمی – میراحمدی - کلخورانی - چمن دار – انیس – شیخ زاده – حسینی – موسویان – تبرائیان – یاوری – سوری - مردپور – اسماعیل زاده – حضرتی – مفید – صادقی- نصیرزاده – کلخورانی - رضایی فر – نبوی – آقا میری – پورسنگ - خلج زاده – غدیری – نصراللهی – خادم زاده – رحمتی – امینی – شکرایی – دوامی – محیط – نبوی - نبوی – نبوی – سوری - حیدری – ابراهیمی – رحیمی – صمیمی – مفید – عرب – سروری - کلخورانی - سروری – سوری - عرب -